ترانه‌ای از ثمین حسین‌خانی

می‌نویسم، خط می‌زنم
شعری رو که نره از یاد
تمام سعی من اینه
اسمتون توو شعرم بیاد

اما اونقدر بزرگه که
رو این کاغذ جا نمی‌شه
فقط بدون که این بیتا
بغض و دلتنگی قاطیشه

قسم به گریه‌هام دکتر
به وقت خوندن شعرات
مدیون تو بوده و هست
نه شعر، کلّ ادبیات

راستی دکتر حواست هست
که امروز چندم مهره؟!
عکستو می‌بوسه ده تا
اونی که با دنیا قهره

سال از اینجا شروع می‌شه
که ثلث، ثلث پاییزه
تو نیستی اشکاشو این زن
تو آغوش کی می‌ریزه؟

اینقدر غرق غم‌هات شدم
که یادم رفت تولّده!!
خلاصه من حسّم به تو
همون «ایاک نعبُده»
بغض می‌گیره گلومو که
اینجا نه جای تبریکه
کدوم شمع روو کدوم کیکه؟
نمی‌بینی چه تاریکه؟!

اما میاد اون روز خوب
امید سبز و قوی بشه
چشمای خاکمون روشن
به «مهدی موسوی» بشه

Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *