ترانه‌ای از فاطمه اختصاری

تقدیم به مهدی موسوی و ۱۰ مهر:

همه‌ی خاطراتِ خوب و بَدو
چمدونت یه شب میاره به یاد
جاده‌ها راه راهه تا آخر
حرفامون پخش میشه داخلِ باد

د بده: دور می‌شه سایه‌ی تو
از سرِ این حیاطِ خوابالو
گُلتو جا گذاشتی این بالا
کی میای پس مسافرِ کوچولو؟!

ه بده: هر کی وحشیه مث من
اهلیه وقت شعر خوندنِ تو
کلمه خیس میشه توو چشمات
زندگی، آب می‌کنه تنتو

میم بده: ماه و ابر مشترکه
واسه ما که دو نقطه‌ی دوریم
خط‌کشا رو یه روز می‌شکنیم
مرزها رو با گریه می‌شوریم

ه بده: «هیچ‌وقت» کابوسه!
غصه‌هاتو بده به دستِ نسیم
چشامون خیره مونده به راهه
مث گنجشکای نشسته روو سیم

ر بده: راهتو به ما بسپار
نباید روزِ خوب خاطره شه
جاده رو می‌کشیم دُورِ خودش
تا که برگرده شکل دایره شه

دال و ه، میم و ه و ر… رمزه!
چمدونو میاره با تو یه روز
برمی‌گردی یه روز به خونه
خونه با اینکه خونه نیست هنوز…

Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *